بهطور کلی، مانند دیگر مکاتب، برداشت یکسانی از لیبرالیسم وجود ندارد. افرادی مانند جان لاک، آدام اسمیت، جان استوارت میل، مونتسکیو همگی لیبرال محسوب میشوند اما اینان در مسائلی مثل «حدود مدارا»، مشروعیت «دولت رفاهی» و «فضیلتهای دموکراسی» با یکدیگر همنظر نیستند.
لیبرالیسم؛ مکتب یا شعار؟
لیبرالها در مورد مفاهیم لیبرالیستی نیز توافق نظر ندارند؛
- مثلاً گفته میشود «آزادی فردی» مورد توافق همه آنهاست اما تعاریف موجود از «آزادی فردی» یکی نیستند؛ برخی از اصطلاح «آزادی منفی» دم میزنند و برخی دیگر آزادی را «آزادی از سلطه» معنا میکنند.
- یا مثلاً درباره «دولت» اختلاف نظر دارند؛ برخی آن را «شر ضروری» میدانند و برخی دیگر آن را «ابزار طبیعی»!
در مجموع به نظر میرسد جریان راست از لحاظ انسجام و یکپارچگی از مارکسیسم عقبتر است.
باورهای لیبرالیسم
- بُعد اقتصادی: تصمیمهای اقتصادی به بیشترین اندازه ممکن توسط افراد (و نه نهادها یا سازمانهای جمعی) گرفته شود (اندیویدوالیسم). باید از سیاست «اقتصاد بازار آزاد» بر مبنای مالکیت خصوصی حمایت کرد. دولت نباید هیچگونه محدودیتی بر بازار إعمال کند و تنها نقش دولت در بازار، «تامین کالاهای عمومی» است.
- بُعد سیاسی: حکومت ازآنِ «قانون» است. قانون یعنی تثبیت دموکراسی و نفی خودکامگی.
- بُعد فرهنگی: جامعه نباید هیچگونه رفتار خاصی را إعمال کند و هیچ سبکی از زندگی ذاتاً بر سبکهای دیگر برتری ندارد و هرگونه سانسور یا نظارت فرهنگی مردود است. هیچ قدرتی در نفی و اثبات پدیدهها فراتر از عقل نیست.
مطلب پیشنهادی بعدی: